فرزانه
دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان
عاشقانه های دل برای بهترین معشوق دنیا


نظرات شما عزیزان:

فرزانه غ
ساعت14:18---25 ارديبهشت 1397

ازت خواهش میکنم به خاطر مادر و پدرتم که شده ازدواج کن
دلم نمیخواد اونا منو مقصربدونن تو لجبازی که خودت باخودت کردی
احسان من دیگه به وبلاگت سرنمیزنم
اگه میدونستم انقدررر بهم میریزی اصلا حالتو نمیپرسیدم




پاسخ:گناه اون کسی که شاید من به عنوان کسیکه اون دوست داشته یاشه من چیه ،که بخواد یه روح سرد را که به درروغ بش بگه دوست دازم ،اره عزیز دلم ...خوبم عزیزم .....چیه ......؟؟؟؟؟

شاید تو این روزا متوجه شدی چقدز وقته که حال احسان بد بوده .....اونم اهمیتی نداره چون ۶سال بی اهمیت گذشت ورفت .......وزنددگی جریان داره ....

من تا مطلع نشم از حال وروزت هیچ آرامشی نخواهم داشت .......

 

 



فرزانه غ
ساعت13:46---25 ارديبهشت 1397

نمیخوام باهات درتماس باشم چه تلفنی چه سکرت چت!ازت خواهش میکنم توهم مثل من فراموش کن و به زندگیت بچسب.برای تشکیل خانواده دادن هیچ وقت دیر نیست.چیزی از دست ندادی که تا الانم ازدواج نکردی چون فرد خوب خیلییییییی کم پیدا میشه
پس فرصتاتو ازدست نده و خیلی خوب به زندگیت ادامه بده
من شک ندارم اگه ازدواج کرده بودیم تا الان ازهم جدا شده بودیم چون خیلی اختلاف داشتیم
خانوادها راضی نبودن
من الان از شرایطی که دارم راضیم
توهم سخت نگیر انقدرررررررررر احساسی به زندگی نگاه نکن
1مرد نباید انقدر احساسی باشه منطقی به قضیه نگاه کن

 

 

 

پاسخ. : من اگر گفتم حداقل سکرت چت برا ی یبار بود که بتونم در لحظه بات حرف بزنم ،شاید این خواسته منم. زیاد باشه ،یباربرای همیشه ،اونم برای اینکه یه دل سیر شش سال روز وشبا بغض کردم و با نداشتنت حرف زدم ،بغض کردم چون ما همو دوست داشتیم ،بغض کردم چون بی جهت و بولسطه غرورای الکی بین ما جدایی افتاد،بغض کردم بخاطراینکه نتونستم تو این ۱۸ماه انقدر اطمینان بخش وجودت یاشم که ذره ای به نرمی با من تو این قضایا رفتار کنی ،حداقل مثل مشاوره و ازه اینطورم میشه عمل کنیم .اما بغض کردم چون گارد دیدم ،بغض کردم چون ما مشکلی نداشتیم باهم ،بغض کردم چقدزز تو اونروزا با ذوق وشوق بودیم ...بغض کزدم وفقط بغض کرددم وبغض کردم و همش بات تو همه این روژا وشبا حرف ززدم ....



فرزانه غ
ساعت13:42---25 ارديبهشت 1397
شاید بهتر بود اصلا خبری ازخودت نمیگرفتم!خیلی اتفاقی شد دنبال وبلاگ دوستم بودیم یاد وبلاگ تو افتادم
فقط خواستم حالتو بپرسم خدا میدونه فقط همین...
پاسخ:یمقدار راجع به این جملت فکر کن


فرزانه غ
ساعت13:26---25 ارديبهشت 1397
منظور من از اینکه گفتم چند وقت پیش برای 1 متن طولانی فرستادم توهمین وبلاگت بود بعد از همون احوالپرسی کوتاه که گفتم احسان خبری ازت نیست و...نه اینکه فکرکنی ایمیل زدم برات.باورکن رمز ایمیلم یادم نیست.همون biniaz_f69
ا


فرزانه غ
ساعت13:22---25 ارديبهشت 1397
سلام .ببخشید من دیشب خیلی خسته بودم زود خوابم برد.احسان به خداوندی خدا خودمم که باهات حرف زدم. فرشته فکرنکنم که اصلا اینجارویادش باشه
پس باورکن خودمم.چه حرفی بزنیم باهم؟ما حرفامونو قبلا زدیم احسان.نمیفهمم واقعا چرا این حرفارو میزنی ؟که دل منو بسوزونی ؟که من عذاب وجدان بگیرم؟
پاسخ:سلام ،نه دشممنت شرمنده ،..خدانکنه کسی دل تو را بسوزونه ....من فقط دلم بسوزه ....خدا از عمرمن کم کنه به عمر تو اضافه کنه ،من نمیخام خاری به پای تو بره ...دل. من بسوزه طوری نیست ....فدای سرت ....


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

سه شنبه 25 ارديبهشت 1397برچسب:, :: 3:3 ::  نويسنده : احسان

درباره وبلاگ

این وبلاگ برای کسیکه عاشقانه دوستدارش بودم وهستم هنوز!!!!وتمام وجودم ازآن اوشد راه اندازی شد. برای اوقاتیکه درکنارش نیستم ودلتنگش میشوم برایش مینویسم.ومیگویم که ان لحظات راکه درکنار ت نیستم ومحبتم رانثارت بنمایم بازهم دلتنگ توام ،قدم به دنیای مجازی بگذاروبدان که عاشقانه دلتنگ دیدارتو ام .بی بهانه بگویم نوشتن را دوست دارم بخاطر تو ای صدف زندگانی ام. اماافسوس ...که مرا شکست... من وباورهایم را... آنقدری که فکرمیکردم مرادوست دارد وبرایش ارزش دارم... نداشتم!!دوست داشتن من سبب گشت تا که....... اومرا به رایگان به غروری کاذب بفروشد... حرمتها شکسته شد ....وبی تردید برای شکستن حرمتها بدان شکل پشیمانی به همراه داشته است... حال آنچه که مانده است...یک دل شکسته ودنیایی غریب مانده است! دنیایی رنگین ازخاطراتیکه باهم داشتیم وارزوهاییکه دوست داشتم با هم به انهابرسیم ... شاید از احساسیکه من درقلب وتمام وجودم به او داشتم هیچگاه بحقیقت به یقین نرسید.شاید میگفت که دوست داشتن من را ازاعماق قلب به یقیین وباور رسیده است... اماگمان میکنم که .... فرزانه ام من به حال وهوای همان روزهای عاشقی اینجا می آیم وعاشقانه بازهم ازاحساسم مینویسم!!!!چون تمام دنیای احسانت بوده ای وهنوزهم آن اولینی !!!...این روزها وشبها وسال به سالی که برمن بگذشت با این باور که نبودنهایمان کنارهم باورشدنی نیست برمن بسیارسخت بگذشت... هنوزهم باورم نمیشود که چگونه رفتارشد با این دل احسانت...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان و آدرس ehsanofarzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 101
بازدید هفته : 93
بازدید ماه : 503
بازدید کل : 234771
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد موزیک

وبسایت جامع یکتاتک